سلام
این تصویر یه جاده است که خودمون (نوع انسان ) ساختیم . می بینید که یرای اینکه طبیعتش کمترین خدشه رو ببینه ، پستی و بلندی های جاده حفظ شده .
پس ما موافق این هستیم که طبیعت یک راه پستی و بلندی داره و این توی زندگی هم صدق میکنه.
نباید از یه راه انتظار داشت که همیشه روی یک سطح پیش بره . چون باید از طبیعتش خارج بشه و این خوب نیست .
از زندگی نمیشه انتظار خلاف ذاتش داشت .
دنیا ظرفیت تمام خوبی ها و پیروزی ها و سعادت تمام رو نداره .
دنیا محدوده و دنیاست دیگه .
دنیایی نباشیم ...
( از کجا آمده ام وآمدنم بهر چه بود به کجا میروم آخر ننمایی وطنم )
بدونیم همین بهار با تمام انتظارهایی که برای اومدنش کشیده شده باز خودش رفتنیه و بهار میتونه هر لحظه از حیاتمون باشه پس تمام بودنش به چگونه بودن ما ارتباط داره .
برای خودم و همه دوستان آرزو دارم با پایان بهار تونسته باشیم اونجور که باید از حیاتمون استفاده کنیم تا به سرانجام برسیم..
تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت
خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت
شبی در پیچ زلف موج در موجت تماشا کن
نسیم بی قراری را که از دست تو خواهد رفت
مزن تیر خطا! آرام بنشین و مگیر از خود
تماشای شکاری را که از دست تو خواهد رفت
همیشه رود با خود میوه غلتان نخواهد داشت
به دست آور اناری را که از دست تو خواهد رفت
به مرگی اسمانی فکر کن! محکم قدم بردار
به حلق آویز، داری را که از دست تو خواهد رفت
(از ...؟)